زندگان جاوید/ بخش ۲۶

مرتب: حبیبی سمنگانی شهید مولوی حمدالله خطاب – تقبله الله : شهید مولوی حمدالله مشهور به «خطاب» فرزند فرزانه مولوی عبدالرشید به تاریخ ۱۴ حوت ۱۳۶۹ هجری خورشیدی در منطقه جواجه امیرزاده ولسوالی ساغر ولایت غور در یک خانواده متدین و علمی دیده به جهان گشود. او طبق معمول دوره ابتدایی تعلم را نزد ملا […]

مرتب: حبیبی سمنگانی

شهید مولوی حمدالله خطاب – تقبله الله :

شهید مولوی حمدالله مشهور به «خطاب» فرزند فرزانه مولوی عبدالرشید به تاریخ ۱۴ حوت ۱۳۶۹ هجری خورشیدی در منطقه جواجه امیرزاده ولسوالی ساغر ولایت غور در یک خانواده متدین و علمی دیده به جهان گشود.

او طبق معمول دوره ابتدایی تعلم را نزد ملا امام مسجد و پدر بزرگوارش شروع نمود. سپس در سال ۱۳۸۳ هجری خورشیدی جهت فراگیری علوم متداوله دینی به کشور همسایه پاکستان سفر نمود. اگر چه روند تعلیمی او به سبب خدمات جهادی و دیگر مشکلات و مصروفیت ها به درازا کشید، اما بنا شوق و ذوق فراوان علمی سرانجام موفق شد دوره احادیث نبوی – صلی الله علیه و سلم – را در سال ۱۳۹۶ خورشیدی نزد شیخ الحدیث مفتی ابوالوفا محمد اسحاق در ولایت بلخ تکمیل نموده، دستار سفید فضیلت را زیب سر نمود.

شهید مولوی خطاب نیز همانند سائر علما و طلبای مبارز و سلحشور کشور، شامل قافله فرزندان آزادی خواه و سربکف افغان زمین شده بود. او عشق و علاقه بی کرانی به جهاد و مبارزه در راه خدا داشت و حتی در زمان درسخوانی با استفاده از رخصتی های سالانه دوشادوش دیگر رفقای خود در بخش های مختلف کشور مشغول فعالیت های نظامی می بود. او مدت دو سال – بین سال های ۱۳۸۹ و ۱۳۹۱ خورشیدی – در ولسوالی کرخ ولایت هرات خدمات جهادی انجام داد.

شهید «خطاب» بعد از فراغت از علوم دینی به خانه برگشت، اما آرام ننشست. فکر و انگیزه جهادی او را اجازه نداد تا دست به زیر زنخ مانده و نظاره گر اوضاع و احوال ناگوار کشور و ملت باشد. احساسات پاک، غیرت دینی و همت والایش او را وادار ساخت تا بجای اینکه در گوشه آرام بنشیند و به فکر ساخت زندگی مرفه بشود، باید کمر همت ببندد و شامل کاروان بر حق آزادی خواهی به سرکردگی امارت اسلامی شود.

او رضای پروردگار را بر دنیا و ما فیها ترجیح داد و جهت رسیدن به اهداف علیا، سنگ را بالشت، خاک را رختخواب، کوه و کمر را خانه و آب و نان خشک را خوراکش انتخاب نمود. او سرپرستی مجاهدین منطقه خود را به عهده‌ گرفت و بعنوان «دلگی مشر» فعالیت های جهادی اش را به پیش برد.

شهید خطاب از نگاه ظاهری آدم خوش سیما و دوست داشتنی بود، دارای چهره بشاش و نورانی و آراسته به سنت گهربار نبوی بود. اخلاق نیکو بر محبوبیت اش افزوده بود. او شخص پرکار، پر تلاش، هدفمند، مصمم و قاطع بود و مسئولیت های سپرده شده را به نحوه احسن انجام می داد.

شهید خطاب بخش اعظم عمر خود را صرف تحصیل و جهاد نمود و برای آزادی کشور و حاکمیت نظام اسلامی صادقانه مبارزه نمود، اما تقدیر بر این رفته بود که پیش ازینکه آن روزی پر افتخار را در دنیا مشاهده کند و سجده شکر بجا آورد، باید این فرزند جانانه اسلام به سوی محبوب حقیقی خود رخت سفر ببندد.

شهید مولوی حمدالله خطاب به تاریخ ۱۱ سرطان ۱۳۹۸ هجری خورشیدی در یکی از عملیات های مجاهدین بالای اجیران رژیم کابل در ولایت غور جام شیرین شهادت را نوشید. نحسبه کذلک والله حسیب.

(با سپاس فراوان از محترم سعید مبارز که جزئیات سوانح شهید را تهیه نمودند).

سوانح شهید محمد اصیل مختار – تقبله الله :

شهید محمد اصیل مختار فرزند حاجی عبدالقدیر در سال ۱۳۷۷ هجری شمسی در یک خانواده دیندار و دین‌پرور در قریه‌ی دشت خورک ولسوالی کشم ولایت بدخشان دیده به دنیای هست و بود گشود. محمد اصیل مختار در سال به سن هفت سالگی در سال ۱۳۸۴ هجری شمسی ‌شامل مکتب/لیسه‌ی دشت خورک شد و زندگی آموزشی‌اش را آغاز نمود.

شهید مختار در سال ۱۳۹۴ ‌هجری شمسی که هنوز در صنف دهم مکتب بود به صف مجاهدین امارت اسلامی پیوست و به جهاد و مبارزه علیه اشغالگران و غلامان شان پرداخت. وی با عقیده‌ی پاک جهادی اش در عملیات‌های متعدد ولسوالی‌های کشم، تگاب، یمگان، وردوج، جرم و تشکان ولایت بدخشان سهم گرفت و نقش مؤثر خود را ایفا نمود.

محمد اصیل مختار در سال ۱۳۹۸ هجری شمسی به حیث سرگروپ یکی از گروپ‌های جهادی در ولسوالی کشم به خدمات جهادی‌اش دوام داد. سپس وی در سال ۱۳۹۹ شمسی به حیث مدیر استخبارات ولسوالی کشم تعیین شد. اما این مرد حق‌پرور و حق‌شناس بالاخره روز شنبه ۲۶ ماه میزان ۱۳۹۹ هجری شمسی در یک حمله‌ی کمین اربکی‌های مزدور در قریه‌ی زردخاک ولسوالی کشم به مقام رفیع شهادت سرفراز شد. جنت‌ها جا و ماوایش باد.

شهید ملا احسان الله انس – تقبله الله:

شهید ملا احسان الله فرزند عبدالمنان مخلص و نواسه حضرت‌میر به تاریخ ۱۵ ذی الحجه ۱۴۲۱ هجری قمری در یک خانواده متدین و جهادپرور در قریه‌ی پشدره‌ی ولسوالی کشم ولایت بدخشان دیده به جهان گشود. وی در خوردسالی برای فراگیری علوم دینی به کشور همسایه پاکستان سفر نمود و دروس ابتدایی‌اش را در مدارس مختلف ایالت خیرپختونخواه آن کشور تا درجه چهارم خواند.

سپس ملا احسان الله انس در سال ۱۳۹۷ هجری شمسی/۱۴۳۹ هجری قمری در ولایت بغلان شامل صف مجاهدین شد و به فعالیت‌های جهادی علیه اشغال کشور آغاز نمود. وی در چندین عملیات‌های جهادی در ولسوالی‌های مختلف آن ولایت اشتراک نمود و در ولسوالی‌های نهرین، برکه و بغلان مرکزی و نیز اشمکش ولایت تخار دوشادوش مجاهدین مشغول خدمات جهادی بود.

شهید ملا احسان الله انس در سال ۱۳۹۸ هجری شمسی به ولسوالی کشم ولایت خود آمد و مدت دو سال دران ولسوالی به فعالیت‌های جهادی‌اش دوام داد. وی سرانجام به تاریخ اول ماه ذی الحجه ۱۴۴۱ هجری قمری مصادف با اول ماه اسد ۱۳۹۹ هجری شمسی در قریه‌ی ترناب ولسوالی کشم ولایت بدخشان در رویارویی با اربکی‌های شریر و اجیر جام سعادت‌بخش شهادت را نوش جان نمود. روحش شاد و یادش گرامی باد.

(با سپاس از محترم جواد زرقاوی که جزئیات سوانح شهید مختار و شهید انس را تهیه نمود).

شهید داملا ابوالمصطفی عبدالعزیز خطاب تقبله الله :

شهید داملا عبدالعزیز خطاب فرزند خلفه روزی‌بای به تاریخ ۱۸ حمل ۱۳۷۴ هجری شمسی در قریه‌ی زیره کی ولسوالی دره صوف پایین ولایت  سمنگان در یک خانواده دیندار چشم به جهان گشود و در آغوش پدر و مادر صالح پرورش یافت.

وی قرآن مجید را در زادگاهش نزد ملا امام مسجد خواندو سپس چون ادامه درس‌خوانی‌ در پهلوی خانه مزاحمت‌های داشت، وی با بچه خاله‌اش مولوی امین الله مفکر راه مسافرت را به پیش گرفت و به ولسوالی دوشی ولایت بغلان رفت و درس‌های ابتدایی را تا شرح جامی نزد مولوی صاحب مفکر خواند.

وی چون عشق و علاقه بسیار با علم و دانش داشت، برای آراستن خود به زیور علوم اسلامی به ولایت‌های بغلان، تخار، کابل، پروان، فاریاب و قندوز، و نیز به شهر کویته، کشور پاکستان سفر نمود و نزد علمای جید و ممتاز زانوی تلمذ خم نمود.

اما وی با همه تلاش‌های خود نتوانست سلسله‌ی درسی را به پایه اکمال برساند. وی در سال ۲۰۱۵ میلادی، از آنجا که اشغال کشور از سوی صلیبی‌ها مایه ننگ برای هر مسلمان افغان بود، غیرت ایمانی و دینی‌اش اجازه نداد که آرام بگیرد. همان بود که از مدرسه قزیل قلعه ولسوالی  پشتونکوت ولایت فاریاب رخ به سوی کارزار نموده و به مجاهدان راه حق پیوست.

چون جهاد از معنایش پیداست توام با تکالیف و زحمات است؛ اما وی با ایمان قوی که داشت هر نوع رنج و تکلیف را در راه جهاد به جان خریده بود. وی همانند دوره‌ی درس‌خوانی، در دوران جهاد و مقاومت نیز از خواب و خور گذشته، مهارت‌ها و تخنیک‌های جنگی زیادی را برای پاک کردن سایه‌ی شوم اشغال فرا گرفت. وی در استعمال سلاح لیزری از مهارت کافی برخوردار بود.

شهید خطاب به مزایای دیانت، اخلاص، اخلاق نیکو، دلاوری و فروتنی آراسته بود.

شهید ابو المصطفی تقلبه الله  با داشتن شجاعت فوق‌العاده، در عملیات‌های زیادی در ولایت های فاریاب، قندوز، بغلان و به‌خصوص سمنگان سهیم بود و نقش عمده‌ای را در نبردها ایفا ‌نمود. وی بیشتر در خطوط مقدم جبهات می‌بود. وی یکبار  در یک حمله هوای دشمن در ولسوالی دره‌صوف پایین از ناحیه دست شدیدا زخم برداشت.

وی در سلسله خدمات جهادی، سرپرستی دلگی مولوی شاه قریشی را بر عهده داشت و نیز مدت ۲سال  به حیث مدیر مالیه ولسوالی دره صوف صادقانه خدمت نمود.

این مرد غازی بالاخره در یک حمله تهاجمی و لیزری بر پوسته دشمن در منطقه  تاقچی کوتل ولسوالی دره صوف بالا پس از کشتن و زخمی کردن تعداد زیادی عساکر دشمن مزدور، خود نیز با یکتن مجاهد دیگر  بنام ابو سفیان جام شهادت را نوشید. وی ساعت ۴ صبح روز شنبه – ۱۸ثور ۱۴۰۰ هجری شمسی مصادف با ۲۶ رمضان المبارک ۱۴۴۲ هجری قمری – به سن ۲۶ سالگی به کاروان شهدا پیوست.

جنازه شهید ساعت ۴ عصر آن‌روز به امامت مولوی صاحب مخدوم نورالله بزرگ ادا گردید و پیکر خاکی‌اش در قبرستان آبایی‌اش دفن خاک شد. انا لله و انا الیه راجعون.

از وی دو پسر بنام‌های مصطفی و مرتضی و یک دختر به‌دنیا ماند.

(با سپاس فراوان از ملا عبدالقادر نیازی که جزئیات سوانح شهید را تهیه نمود).