تو کجا و شهادت کجا!

 سلسله خاطرات میدان جهاد/ بخش ۲۰ و اخیر محمد اود مهاجر دنیا عجیب است و زندگی بندگان خدا عجیب‌تر! امام و رهبری را می‌بینید که گمراه می‌شود و عکس آن، فاجر و فاسقی را می‌بینید که هدایت می‌شود و بالاترین مقام را از آن خود می‌گرداند! چه بسا کسانی‌که حیثیت یک رهبر را داشته‌اند و […]

 سلسله خاطرات میدان جهاد/ بخش ۲۰ و اخیر

محمد اود مهاجر

دنیا عجیب است و زندگی بندگان خدا عجیب‌تر!

امام و رهبری را می‌بینید که گمراه می‌شود و عکس آن، فاجر و فاسقی را می‌بینید که هدایت می‌شود و بالاترین مقام را از آن خود می‌گرداند!

چه بسا کسانی‌که حیثیت یک رهبر را داشته‌اند و مجاهدان زیادی زیر امرشان جهاد کرده‌اند، کشته و شهید شده‌اند؛ اما زمانی‌که خودشان مورد امتحان الهی واقع شده‌اند لغزیده‌اند و از مقامی که داشته‌اند سقوط کرده‌اند!

گاهی این اشتباهات‌شان چنان ساده است که یک فرد کم‌علم نیز به اشتباه آن پی می‌برد؛ اما حقیقت آن است که هدایت دست خداست؛ کسی را که بخواهد با بهانه‌ای هدایت می‌کند و با بهانه‌ای او را به بی‌راهه می‌کشاند.

آری، دنیا چنین است و همهٔ ما زیر امتحان خداوندی قرار داریم تا کِی بتواند از این امتحان پیروز بر آید.

بعضی از چنین کسانی، نه اینکه تنها خود خطا رفته‌اند؛ بلکه تعداد زیادی از مردم و تابعان خود را نیز به‌دنبالشان می‌کشانند و از راه مستقیم گمراه‌شان می‌کنند و گناه یک لشکر و نسل را به‌دوش می‌کشند!

کم نداریم کسانی را که روزی علیه اشغالگران می‌جنگیدند، اما زمانی آمد که با اشغالگران بعدی هم‌آغوش شدند و در برابر مجاهدان تفنگ گرفته و ازجملهٔ نگهبانانِ دشمنان شدند! عجیب دنیایی است!

اما در صحنه‌ای دیگر و پرده‌ای زیباتر، فردی از بندگان خدا را می‌بینیم که غیر از صفاتی چون: دزدی، فسق، گناه و شراب‌خواری چیز دیگری در وجودش ندارد اما…

اما از دروازهٔ توبه -که خداوند متعال آنرا همیشه برای بندگانش باز گذاشته است- وارد می‌شود و با انجام اعمال نیک، اعمالی بزرگ به‌مانند کوه‌ها آراسته می‌شود، جهاد می‌کند و در دفاع از اسلام و مسلمین جان خود را نثار می‌کند و در جمع شهدای اسلام داخل می‌شود. او خود را مصداق این خطاب خداوندی قرار می دهد، فَادْخُلِی فِی عِبَادِی وَادْخُلِی جَنَّتِی.

از این نوع حکایات و واقعات بارها اتفاق افتاده است و تاریخ اسلام مملو از آن است و بنده یکی از همین صحنه‌ها را در نوشتهٔ قبلی‌ام با عنوان «هیچ وقت دیر نیست» ذکر کرده‌ام و در این مقام نیز یکی دیگر از همین حکایات را برای خوانندگان گرامی، از زبان برادری که شاهد ماجرا بوده است، نقل می‌کنم.

آن برادر مجاهد می‌گوید: روزهای ابتدای حملهٔ آمریکا بر افغانستان بود. در میان مجاهدان نظرم به‌طرف بنده‌ای از بندگان خدا با چهره‌ای غیر عادی مانند معتاد، معطوف شد. او خود را به نحوی مشکل به صفوف مجاهدان امارت اسلامی رسانده بود.

ما همدیگر را در اطراف ولسوالی دیشوی هلمند ملاقات کردیم. او ابتدا به کابل رفته بود؛ اما بنابر برنامهٔ انسحاب و عقب‌نشینی مجاهدان از ساحات کابل و بعضی شهرها، او را نیز به منطقهٔ مرزی برابچه با جمعی از مجاهدان فرستاده بودند.

او از خاطرات تلخ خودش می‌گفت و اینکه از هیچ گناهی دریغ نکرده و همۀ روزهای خود را در منجلاب‌های گناهان کبیره و صغیره سپری کرده است.

این مجاهد تازه‌وارد می‌گفت: شبی در خواب دیدم شهید شده‌ام و در منظره‌هایی بسیار زیبا و دل‌انگیز، در حال تفریح و گشت‌زنی هستم.

این خوابم را برای پدرم حکایت کردم؛ اما او که از اعمال ننگین من خبر بود، بر من می‌خندید و می‌گفت: «تو کجا و شهادت کجا!».

آری، هدایت دست خداست و او کسی را که بخواهد برای بهشتش گلچین می‌کند. این برادر تازه مجاهد، از طرف الله تعالی فقط یک الهامی در قالب خوابی شده‌بود؛ اما با همان تلنگر بیدار شد و دنبال بیداری به‌راه افتاد تا اینکه منازل بلند عزت را در چند روز پی‌نمود. پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می‌فرمایند: «مَنْ سَأَلَ اللَّهَ الشَّهَادَهَ بِصِدْقٍ بَلَّغَهُ اللهُ مَنَازِلَ الشُّهَدَاءِ، وَإِنْ مَاتَ عَلَى فِرَاشِهِ» رواه مسلم. کسی که شهادت را از الله متعال با صدق دل طلب کند، خداوند او را به منازل شهدا می‌رساند؛ اگرچه در خانهٔ خود بمیرد.

این بندهٔ نیک خدا با دیدن خوابی دنبال شهادت (بلندترین مدال درجات) افتاد؛ تا اینکه خداوند متعال شهادت را به او بخشید.

بله، در حقیقت {اللهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَن یَشَاء وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَن یُنِیبُ}، کسی که به‌سوی الله تعالی از خود انابت و رجوع نشان دهد، الله تعالی حتما او را به‌سوی دروازه‌های بی‌کران رحمتش هدایت می‌کند؛ زیرا او مهربان‌ترین مهربانان است.

در روزهای پایانی از عمر این برادر، ایشان با تعدادی دیگر از مجاهدان، در منطقهٔ کوه ملک مورد محاصرهٔ اشغال‌گران قرار گرفتند و بعد از جنگی شدید، همگی به دیدار رب العالمین پیوستند و آن برادر ما نیز به آرزویش رسید و دنیا را با مغفرت تمام گناهانش -ان شاءالله- پشت سر گذاشت.

از این واقعات باید درس بگیریم و تکیه بر اعمال صالح خود نکرده و حال موجود خود را با اعمال صالح حفاظت کنیم و برای آینده از در گاه خداوندی استقامت بطلبیم.

و در حقیقت، همه چیز به فضل و کرم الله متعال بر می‌گردد.

بخش نزدهم (بخش گذشته): هیچ وقت دیر نیست

این سلسله پایان یافت.